Quantcast
Channel: پایگاه خبری الف - آخرين عناوين اقتصادی :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 14026

چند سوال از مدافعان طرح انتقال پایتخت

$
0
0
مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روزسه‌ دی ماه ۱۳۹۲ به کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری رای دادند. کلیات این طرح با ۱۱۰ رای موافق، ۶۷ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع از مجموع ۲۱۴ نماینده حاضر به تصویب رسید. در ادامه، یادداشت اختصاصی دکتر عبدالمجید شیخی (عضو هیئت علمی و  استاد دانشگاه) با موضوع طرح انتقال پایتخت، را می‌خوانید: مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روزسه‌ دی ماه ۱۳۹۲ به کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری رای دادند. کلیات این طرح با ۱۱۰ رای موافق، ۶۷ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع از مجموع ۲۱۴ نماینده حاضر به تصویب رسید.در این طرح شورایی متشکل از رییس‌جمهور یا معاون اول و برخی وزرا پیش‌بینی شده که این شورا موظف است حداکثر ظرف دو سال مکان مناسب برای انتقال پایتخت سیاسی و اداری را انتخاب کند.با تصویب کلیات، این طرح برای بررسی بیشتر به کمیسیون شوراها ارجاع شد تا پس از بررسی مجدد این کمیسیون، جزئیات آن در صحن علنی مجلس مطرح شود.در جریان بررسی کلیات این طرح ۶ نفر به عنوان مخالف و موافق کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری صحبت کردند. با بررسی دو طرف مخالف و موافق طرح انتقال پایتخت خواه در مجلس و یا محافل دیگر علمی و اجرایی به نظر می آید اکثریت مخالفان و مدافعان از مسئله اصلی یعنی عارضه تمرکز گرایی جمعیتی در مراکز جمعیتی غفلت دارند. وبه همین دلیل نسخه های تجویز شده همه متوجه معلول است و علت مغفول مانده است.اگر خوب دقت شود در فضای کنونی رأی به انتقال پایتخت از طرف مدافعان در واقع رأی به  انتقال مشکلات به نقطه دیگر است.چه تضمینی دارد که در چند سال دیگر مکان جدید دوباره دچار همین عارضه کنونی تهران نشود؟ همینطور رأی به حل مشکلات در پایتخت نیز معطوف به درون سپاری  علاج  در متن پایتخت است. و انسان را به یاد شیوه های مرسوم طب جدید مبنی بر تزریق دارو به سیستم مدار بسته پیکر انسان می اندازد.بدون اینکه توجه داشته باشد که پس از تزریق و تجویز و خوراندن دارو به این پیکر، این پیکر دیگر پیکر ارگانیک سابق نخواهد بود. اساس طب اسلامی بر پیشگیری و سپس استفراغات و دفع زوائد از پیکر استوار است. عارضه تمرکز گرایی یک پدیده جهانی است. و این عارضه شوم ناشی از دو عامل اساسی است یکی عدم توجه به اصل عدالت در تعادل بخشی به اقتصاد،دربرخورداری نسل ها،در برخورداری مناطق،تعادل بازارها و غیره ودیگری الگوی لیبرالیسم اقتصادی و رها کردن اقتصاد بدست عوامل بازار است.در اقتصاد اسلامی این دو اصل مردود هستند. اساس اقتصاد اسلامی بر اصل عدالت و اصل مداخله  حاکمیت برای برقراری عدل و داد و جلوگیری از طغیان در بازار ها است. برخی تا صحبت از مداخله پیش می آید بی تامل از مداخله تصدی گری را تلقی می کنند. در اقتصاد اسلامی حاکمیت تنها وظایفی را به عهده می گیرد که از عهده بخش خصوصی بر نمی آید. لذا جای هیچگونه نگرانی از تبدیل دولت به عنوان انحصارگر وجود نخواهد داشت. وظیفه هدایت اقتصاد حکم می کند که از طغیان طاغیان بازار جلوگیری کند.در اقتصاد بخش عمومی سنتی و متعارف این مسئله نیز مورد قبول است که دولت وظیفه کالاهای عمومی را به عهده می گیرد.بنابراین در الگوی اقتصاد اسلامی حاکمیت نباید اجازه دهد که عوامل بازار بر اساس نفع شخصی منافع عمومی مانند انباشته کردن یک هزینه سنگین مقابله با پدیده ازدحام و مصیبت انتقال این پدیده به مکان دیگر مانند انتقال پایتخت و یا مقابله درونی با آلودگی پایتخت بر اقتصاد تحمیل شود. آنچه که در نظریات و گفتار صاحبنظران در باره انتقال یا عدم انتقال و حل مشکل در درون پایتخت در چند روز اخیر مطرح شده و مشهود است ، این است که متاسفانه بسیاری نسبت به دانش آمایش سرزمین، مکان یابی تسهیلات و پروژه ها و علم اقتصاد شهری،جامعه شناسی  واقتصاد ازدحام آگاهی ندارند و به صرف تعلق به جایگاه شغلی به طرح یا تایید و یا رد این مسئله می پردازند.لذا هر دو طرف برغم احساس مشکل نسخه ای برای حل معلول داده اند. در این مجال به طور خلاصه به برخی از علل پدیده ازدحام بویژه در تهران بزرگ  اشاره می شود:الف) برنامه ریزی بخشی: اولین علت غفلت از بخش مکمل برنامه ریزی منطقه ای برای توسعه و پیشرفت کلیه مناطق در درون برنامه ریزی بخشی است.اگر این نصفه سیب به برنامه ملحق نشود به مصداق مثل« تا ثریا می رود دیوار کج» همچنان نیروی  طبیعی سود طلبی عناصر بازار راه خود را طی می کنند و به مصداق مثل این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی! بر اساس دور باطل تمرکز جمعیت هرجا پول سرازیر شود جمعیت جمع می شود و هر جا جمعیت جمع شود مجدداً پول سرازیر و خرج می شود و همینطور این دور و تسلسل ادامه پیدا می کند. شرط این عمل اتخاذ یک الگو و مداخله با برنامه و بر اساس الگوی یک دولت مسئول و آگاه به مبانی عدل در اقتصاد اسلامی است.ب) عارضه تبعیت کور از وضعیت فعلی-  یک دولت و حاکمیت منفعل و معتقد به نیروی دست نامرئی چنین فکر می کند که هرجا استعداد هست آنجا باید بالفعل شود. واین بر خلاف اصل عدالت منطقه ای است. ولذا چنین می شود که تراکم جمعیت در مناطق پرآب بسیار بالا و در مناطق کم آب در حد صفر می شود و در پی آن مشکلات شن های روان، تخلیه جمعیت، ناامنی خارجی و داخلی پیش می آید. دقت شود که ارتش عراق اکنون با تجمع تروریستهای تکفیری در منطقه الرمادی و استان انبار  که عاری از سرسبزی و آب و جمعیت و فعالیت اقتصادی درگیر شده است. اگر اصل قطب سازی و پرورش و خلق استعداد در این منطقه اجرا می شد جای دنجی برای تجمع این عناصر کافر پیدا نمی شد. و یا پدیده ریزگردها از همین منطقه است که چند سالی است منطقه عراق و ایران را در نوردیده است.این عارضه بسیار گستره است. مثلاً در سیاست گذاری ها دولت همیشه وضع موجود مراکز علمی،دانشگاهی،پژوهشی و اجرایی ملاک تخصیص نیرو،امکانات،بودجه و ماموریت ها است. ولذا تسلسل پدید می آید. در مقطع بعد نیز همین توانایی ها ملاک بیشتری برای جلب این امکانات می شود و الی آخر.لذا ناخودآگاه «مال سر مال می رود و باد زیر پیراهن پاره»! قوی قوی تر شده و ضعیف ضعیف تر می شود و این دور باطل تا ابد ادامه پیدا می کند...شنا کردن بر خلاف جهت این سیل بنیان کنِ تعادل منطقه ای ناشی از غفلت برنامه ریزان و عدم آگاهی به علوم آمایش و مکان یابی و غیره است. راه حل قطب پروری و خلق فرصت در مناطق بی فرصت و خلق جاذبه برای جلب جمعیت و جلوگیری از ازدحام در مناطق تمرکز یافته قبلی است.ج) غفلت از اصل مسلم قرآن- وجعلنا من الماء کل شیٍ حیٌ -حیات تابعی از خلق آب است. تمدن ها همه در کنار نهرها بوجود آمده اند. اگر به مهار آب های فصلی در مناطق خشک توجه و سرمایه گذاری شود با خود زنجیره حیات انسانی و فعالیتهای اقتصادی را به دنبال خواهند داشت. قطب سازی جمعیتی مانع قطور شدن قطب های جمعیتی حبابی مثل تهران می شوند.به عنوان نمونه می توان به آثار آمایشی طرح آبخوان داری گریبایگان منطقه فسا در استان فارس اشاره نمود که یکی از پروژه های قطب ساز فعالیت اقتصادی و جمعیت جهاد سازندگی در دو دهه پیش است.د) غفلت از حبابی شدن بخش مجازی- در اصطلاح جامعه شناسی روستایی مشاغل پولی و مالی را باید مشاغل خوش نشین ها تلقی کرد که هیچگونه تعلق نسقی به زمین ندارند. اگر این بخش مثل وضع کنونی متورم نشود چه دلیل مکانی برای مهاجرت به تهران و امثال آن باقی می ماند.اکثر جمعیت لبریز شده در شهری مانند تهران مشغول فعالیتهای مجازی و کسر عظیمی از این بین شاغل در بخش پولی و مالی و دلالی هستند.ه) غفلت از توسعه روستایی- اگر طبق الگوی دو دهه اول نهادهایی چون نهاد مقدس جهاد سازندگی وظیفه برنامه ریزی منطقه ای آنها حفظ می شد و اگر برنامه توسعه روستایی یک وظیفه قاطع در برنامه ها برای تعادل بخشی منطقه ای حفظ می شد وزن پدیده ازدحام به مرز بحران در امثال شهر تهران به این سنگینی نمی رسید. توسعه روستایی یک برنامه تمام شمول راهبردی است. زیرا این توسعه بر اساس تعلق به زمین امکان مهاجرت به مناطق طعمه انداخته ای مثل تهران را منتفی می کند. با تعریف پروژه ها بر اساس اصول مکان یابی چون کمینه سازی مجموع هزینه های ساخت ،ترابری ورودی و خروجی وبهره برداری بسیاری از صنایع حتی صنایع سنگین و با فناوری بالا در اولویت ساخت در مناطق روستایی می افتند. جلب چند پروژه تسلسل تجمیع پول و انتفاع و جمعیت را در پی دارد و قطب جمعیتی جدیدی ایجاد می شود که مانند یک قمر مدّ بزرگی برای جلب جمعیت مازاد مناطق پر ازدحام می شود.و) غفلت از پیاده سازی طرح آمایش سرزمین.- متاسفانه طرح های تدوین شده قبلی آمایش سرزمین بیشتر نوعی الگو پذیری از امثال کشور فرانسه بوده اند و کمتر تحت تاثیر آموزه های اصیل و عقلانی و حیانی اسلامی بوده اند. لذا بجای تعمیم و پیاده سازی علم بیشتر الگوی وارداتی را سعی بر تزریق داشتند. با این حال هرگز پیاده نشده اند. چرا مجلس بجای ورود به طرح انتقال تهران دولت را مکلف به تهیه طرح آمایش با رویکرد الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت نمی کند؟ز) غفلت از خلق تشکلهای شغلی- با تداوم بطئی چرخه ایجاد شغل جهشی برای پاره شده مدار باطل دورهای کمبود سرمایه، کمبود دانش فنی ودور باطل حاکمیت بخش دلالی و بازرگانی بر اقتصاد بوجود نمی آید. اگر نیرویی فراتر از نیروهای بازار این حرکت را بر مدار تزریق نکند این مدار بسط پیدا نمی کند. ایجاد تشکل با قالب تعاونی ها، در مناطق محروم، در مناطق روستایی بخصوص با تعلق به زمین،با تکمیل حلقه مسکن برای سکونت می تواند قطب جدید در مناطق بکر ایجاد و رقیبی بزرگ برای جلب مازاد جمعیت دارای ازدحام شود. لذا سکونت گاههای غیر رسمی شهری که در برنامه چهارم هدف گذاری شده بود تنها با این شیوه برچیده می شود. باصطلاح باید طعمه در مناطق بکر و دام در آنجا پهن شود تا از ازدحام شهری شهرهای بزرگ رها شویم.ح) غفلت از طرح های مسکن سازی وشهرسازی- این طرح می توانست با قطب سازی تجمع جمعیتی وزنه و مغناطیس بزرگی برای جلب جمعیت در مناطق برنامه ریزی شده باشد.اصولاً مهاجرین شهرهای بزرگ به دو دلیل جمع می شوند یکی شغل و دیگری مسکن لذا مشاهده می شود بسیاری روز در تهران کار می کنند  وشب به اطراف کرج بر می گردند.زیرا مسکن آنها در کرج است و تعلقی جز شغل به تهران ندارند. ویا برعکس. پس اگر مسکن در جایی دیگر باشد ازدحام کمتر می شود.بسیاری از مشاغل تعلق زمین ندارند مثلاً بسیاری ازفروشندگان خرد تابع حجم تقاضای خرده فروشی هستند ولذا اگر مسکنی در تهران نداشته باشند و در جای دیگری مثلاً مسکن مهر به آنها  مسکن داده شود به آنجا منتقل می شوند. حال اگر ایجاد شغل و مسکن توام باشد و دولت نیزدر خدمات اجتماعی در آنجا سرمایه گذاری کند قطب جدید جمعیتی مانند شهر جدید مهاجران در اطراف شهر بزرگ صنعتی اراک بوجود می آید و بخشی از ازدحام شهر اراک را حل می کند.بنابراین طرح مسکن مهر ابزار مهمی برای سیاست گذاری آمایشی جمعیت،فضا و فعالیت به شمار می رفت.ط) غفلت از مناطق محروم- توجه به مناطق محروم همانند توسعه روستایی ابزار بسیار بزرگ سیاست گذاری آمایش سرزمین و تعادل بخشی در استقرار سه گانه جمعیت،فضا و فعالیت است.تجربه عملکرد جهاد سازندگی نمونه بسیار موفقی از این الگو بود.ی) فقدان طرحهای جامع- تعریف یک سلسله پروژه در قالب یک طرح با مشارکت دولت و بخش خصوصی می تواند قطب جدیدی از جمعیت در منطقه جدیدی بوجود بیاورد.والسلام 

Viewing all articles
Browse latest Browse all 14026

Trending Articles