Quantcast
Channel: پایگاه خبری الف - آخرين عناوين اقتصادی :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 14026

گفت‌وگو با اولین ایرانی که از هاروارد دکترای اقتصاد گرفت

$
0
0
« جواد شیرازی» است که سال‌ها ریاست بخش عملیات و مطالعات اقتصادی هند در بانک جهانی را برعهده داشته و به عنوان مشاور مانموهان سینگ، نخست وزیر کنونی هند و معمار اصلاحات بزرگ اقتصادی این کشور، شناخته می‌شود. در این گفت‌وگو بهکیش و شیرازی با مرور تجربه اصلاحات اقتصادی در هند و کشورهای جنوب و جنوب‌شرق آسیا به این مهم می‌پردازند که آیا می‌توان از تجربه هند برای اصلاحات اقتصادی در ایران استفاده کرد؟ جواد شیرازی نخستین ایرانی است که موفق به اخذ دکترای اقتصاد از دانشگاه هاروارد شده است و سابقه سال‌ها کار در بانک جهانی و حضور در کشورهای جنوب و جنوب‌شرقی آسیا مثل هند و اندونزی را دارد. رزومه این اقتصاددان مملو از تجربیات مختلف است؛ از ریاست بر دویچه بانک در هند و پاکستان و سریلانکا تا مشاور وزیر دارایی تایلند. پیش از آن نیز حضور در بانک جهانی و ریاست بر بخشی که حوزه جنوب و جنوب‌شرق آسیا را تحت پوشش داشت از سوابق اوست. دکتر شیرازی با مرور آنچه در اقتصاد بسته هند در دهه ۸۰ میلادی روی داد و اصلاحات اجباری در دهه ۹۰ و نتایج درخشان آن، به تصمیم‌گیران و سیاستگذاران اقتصاد ایران توصیه می‌کند که لزومی به اختراع مجدد ندارند و می‌توانند از تجربه دیگران استفاده کنند.خلاصه ای از این گفت‌وگو در ادامه آمده است:* فلسفه اقتصادی که تا سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ در هند وجود داشت درس گرفته از فلسفه اقتصاد شوروی، مارکسیسم و کنترل دولت بود. خود هندی‌ها اصطلاح معروفی اختراع کرده بودند و می‌گفتند دولت باید از نظر صنعتی و بانکی و حمل‌ونقل هوایی و راه‌آهن در Commanding Height (قله فرماندهی) باشد. این اصطلاح هندی‌ها دولت را مالک و گرداننده در نظر داشت.* رشد اقتصادی هند در دهه ۷۰ و ۸۰ سالی ۳ تا ۴ درصد بود. خودشان به کنایه آن را «نرخ رشد هندو» اسم گذاشته بودند که اشاره‌ای به مذهبشان دارد. یعنی تا موقعی که این سیاست‌ها را داریم نرخ رشد هم همین است.* قبل از اصلاحات ۱۹۹۱ بالاترین تعرفه‌ در هند ۲۰۰ درصد بود. به طور متوسط تعرفه روی کالاهای واسطه ۱۱۰ درصد و روی مواد اولیه ۹۵ درصد بود. چنین تعرفه‌ای در کشوری بزرگ خیلی بی‌سابقه بود. واردات مواد مصرفی کلا ممنوع بود. قبل از این اصلاحات وقتی شما وارد هند می‌شدید، همه چمدان‌هایتان را بیرون می‌ریختند مبادا در آنها کالاهای مصرفی باشد. سه سال بعد یعنی سال ۱۹۹۴ بالاترین نرخ تعرفه کاهش یافت و به ۶۵ درصد رسید. تعرفه کالاهای واسطه به ۳۰ درصد و کالاهای سرمایه‌ای به ۳۵ درصد رسیده بود.*دولت هند هیچ‌گاه به ذینفعان اعتبار مثل گروه‌های صنعتی اجازه تاسیس بانک نداد و تنها حرفه‌ای‌ها بودند که مجوز تاسیس بانک گرفتند. به بانک‌های دولتی نیز گفته شد از این پس باید با بانک‌های خصوصی رقابت کنند و منابع مورد نیاز برای افزایش سرمایه خود را از بازار جمع‌آوری کنند و به این ترتیب بانک‌های دولتی به تدریج به طرف خصوصی‌شدن حرکت کردند.* من ۹ ماه قبل از بحران هند رئیس بخش عملیات و مطالعات اقتصادی هند در بانک جهانی شده بودم. راستش آن موقع شایع بود که گرفتن این کار برای یک اقتصاددان مثل خودکشی است چون هندی‌ها اصلا به توصیه‌ها گوش نمی‌کنند.* من با اطمینان کامل می‌گویم تمام برنامه باز کردن بخش صنعتی و سرمایه‌گذاری خارجی و اینها، آن برنامه‌‌ای بود که خود هندی‌ها تهیه کرده بودند.‌ ما به عنوان مسوولان بانک جهانی نقشی در آن نداشتیم و برای همین هم بود که قبول کردنش برای هندی‌ها آسان‌تر بود. اگر ما از بیرون برنامه می‌دادیم هضمش خیلی مشکل می‌شد. ولی نباید انکار کرد که در بیرون هم گروه‌هایی هستند مانند بانک جهانی که یک تجربه بین‌المللی دارند که می‌توانند انتقال دهند.* من کشوری سراغ ندارم که اقدامات تعدیلی انجام داده و قدم‌های بزرگ اصلاحی برداشته باشد اما از طرف موسسات بین‌المللی به او کمک نشده باشد. همین کشور هند کارهایی که کرد را می‌توانست خودش انجام دهد اما اگر از طرف سازمان‌های بین‌المللی پولی به دستش نمی‌رسید بهره‌وری، بازده این اصلاحات و مقبول بودن آنها از نظر سیاسی به مراتب کمتر می‌بود. متاسفانه ایران با خلاف این پدیده روبه‌رو است. یعنی نه‌تنها چنین کمکی موجود نیست بلکه به پول‌های خودش هم دسترسی ندارد.* یکی از بدترین تصمیماتی که به نظر من در نیم قرن اخیر در صنعت ایران گرفته شده شروع صنعت خودروسازی ما با پیکان بود. پیکان در انگلیس بسته شده بود اما همان را به ما فروختند. بعد ما برای تولید همین خودرو، تعرفه و ممنوعیت واردات گذاشتیم و بزرگ‌ترین صنعت مملکت را با پیکان آغاز کردیم.* در کشور ما قیمت ارز واقعی‌ نبوده است. بنابراین تا توانستیم خرج کردیم. هر سال تعداد زیادی گردشگر به کشورهای همسایه و دیگر نقاط دنیا فرستادیم. افراد بسیاری نیز ترغیب به خرید مستغلات در کشورهای دیگر شدند. قیمت انرژی آن‌قدر یارانه داشته که نه تنها مصرف را بالا برده بلکه باعث ایجاد صنایعی شده که کاملا تصنعی بوده و مزیت نداشته است. در مقابل در این چند سال اخیر، کسانی که پس‌انداز کرده‌اند، به خاطر نرخ بهره و نرخ تورم سرشان کلاه رفته است.* من نظرم این است که ایران بعد از اینکه این مشکلات فعلی‌اش انشاءالله حل شود، باید هدفش این باشد که حداقل رشد سالانه هشت درصدی داشته باشد. با توجه به رشد جمعیت اگر ایران هشت درصد رشد داشته باشد، به این معنی است که هر ۱۰ سال درآمد سرانه دوبرابر خواهد شد. این رشد رفاه همه را بالا می‌برد. رشد ۴ الی۵ درصد ما را به جایی نمی‌رساند.* اگر هدف ما این است که صادرات خوبی داشته باشیم که باید هم داشته باشیم باید دنبال کشورهایی باشیم که پیش‌بینی رشد اقتصادی‌شان در یکی دو دهه آینده بالاست. ببینید اکنون پیش‌بینی رشد اقتصادی اتحادیه اروپا به غیر از آلمان و هلند چندان خوب نیست. ژاپن هم وضعیت مناسبی ندارد.* بخش خصوصی زمانی قوی می‌شود که منابع کافی در اختیارش باشد و به‌علاوه در یک محیط اقتصادی برخوردار از قوانین شفاف فعالیت کند. علاوه بر آن اعتماد به نظام اقتصادی باید قوی باشد و اعتقاد مسوولان به کارایی بخش خصوصی افزایش پیدا کند. بنابراین باید در مورد شرایط توزیع منابع تجدید نظر شود.* حساس‌ترین بخش اقتصاد سیستم بانکی و بازار سرمایه است که باید از نظر برنامه‌ریزی در رأس توجه باشد. مسائلی هم در اقتصاد ایران وجود دارد که باید واقعاً روی آنها تمرکز فکری بیشتری شود و دوستان اقتصاددان باید روی آنها تکیه کنند. یکی از مهم‌ترین این مسایل نظام یارانه‌ها و قیمت‌هاست و باید اندیشید که اکنون چه باید کرد.* اکنون ثابت شده است که چه روش‌هایی کار می‌کند و چه روش‌هایی به سرانجام نمی رسد. تمام صحبت‌های امروز ما، ایده‌ها و پیشنهادها برای این است که اشتغال به وجود بیاید، رفاه زیادتر شود، به کم شدن فقر کمک شود و اگر اینها آرمان‌های ما هستند،‌ چه شالوده فکری چپی باشد و چه راستی باشد تفاوتی ندارد. ما باید واقعاً به دنبال یک اقتصاد آزاد باشیم.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 14026

Trending Articles