در دنیای امروز کشورهاي مختلف براي دستيابي به امنيت غذايي از تدابير گستردهاي استفاده ميکنند. برخي از کشورها سعي ميکنند در توليد محصولات اساسي و استراتژيک خودکفا شوند مثل ايران و کره جنوبي در توليد گندم و هند در ساير محصولات؛ برخي از کشورهای دیگر نیز سعي ميکنند با اعمال تعرفههاي وارداتي و ممنوعيت هاي صادراتي محصولات مختلف، اين مهم را به انجام برسانند که از آن جمله ميتوان ايران (گندم)، کره (گندم، برنج)، ژاپن (برنج) را نام برد. همچنين برخي از کشورها اقدام به ذخيره گسترده محصولات اساسي مينمايند که از آن جمله مي توان به آمريکا اشاره کرد.اين در حالي است که بحث امنيت غذايي علاوه بر ميزان توليد داخلي با مقولههايي از جمله قدرت اقتصادي، قدرت سياسي، قدرت نظامي نيز در ارتباط تنگاتنگي ميباشد و هرچه کشوري از قدرت بيشتري برخوردار باشد بيشتر قادر به تامين امنيت غذايي خود خواهد بود و در همين راستا هر چه کشوري قدرتمندتر باشد بيشتر قادر به تهديد امنيت غذايي ديگران خواهد بود.گندم از جمله محصولاتي است که در جهان عرضه کنندگان محدودي دارد. در واقع عرضه کنندگان گندم در جهان کمتر از تعداد انگشتان دست ميباشند و اين يکي از مسائل مطرح در امنيت غذايي است که تحت عنوان تعدد عرضهکنندگان شناخته ميشود. دومين خصوصيت گندم در بازار جهاني اين است که صادرکنندگان گندم عمدتاً از کشورهاي ثروتمند و پيشرفته جهان ميباشند (بجز چند کشور که اخيراً به خيل صادرکنندگان پيوستهاند) که با تسلط بر اقتصاد جهان تسلط کافي و دلخواه بر تجارت اين محصول دارند.خصوصيت ديگر بازار گندم اين است که کشورهاي صادر کننده عمدتا از کشورهاي با قدرت سياسي و نظامي بسيار بالا هستند و قادرند در جهت اهداف خود از اين مساله نيز بهره ببرند. در نهايت مي توان نوسان توليد اين محصول در سطح جهاني را نيز از ديگر خصوصيات مهم آن ذکر کرد، چراکه با کاهش توليد گندم در کشورهاي صادر کننده، اين کشورها صادرات را کاهش ميدهند و گاهي قطع مينمايند.صرفنظر از ابعاد جهاني قضيه، بحث امنيت غذايي در ايران رابطه تنگاتنگي با محصول گندم دارد چرا که همانطور که ذکر شد گندم در سبد غذايي ايرانيان جايگاه خاصي دارد و ما ايرانيان تا ۵/۲ برابر ديگران از اين محصول استفاده ميکنيم. بنابراين در صورتي که بخواهيم محصولات کشاورزي را از نظر درجه اهميت در بحث امنيت غذايي طبقهبندي نماييم مهمترين و اولين جايگاه بايد به محصول گندم اختصاص داده شود.علاوه بر حساسيت هاي جهاني که ذکر آن رفت، در ارتباط با کشور ايران حساسيتهاي خاص ديگري نيز وجود دارد. کشورهاي صادر کننده گندم در جهان که امريکا، استراليا، کانادا، انگليس، فرانسه، آرژانتين و روسيه را ميتوان به عنوان مهمترين آنها نام برد از کشورهايي هستند که به دلايل متعدد و در بازهاي متفاوت اختلافات سياسي با ايران دارند.اين اختلافات به قطع کامل روابط سياسي و اقتصادي با آمريکا منجر شده است و روابط ايران با کشورهاي اروپايي مثل انگليس و فرانسه را در مقاطعي تا سر حد قطع کامل پيش برده است، همچنين باعث شده است در مقاطعي تنشهايي با کانادا و استراليا و حتي آرژانتين بوجود آيد که همه اين موارد حاکي از آسيبپذيري روابط با اين کشورها دارد پس عقل سلیم اقتضا میکند در همه حوزهها تدابیر و پیشبینیهای لازم را برای مواجهه با روزها و شرایط سخت در نظر بگیریم که خودکفایی در تولید گندم یکی از مهمترین این محورها در بخش کشاورزی و اقتصادی است به ویژه آن که صادرات گندم به منزله ورود به حیاتخلوت تولیدکنندگان جهان در یکی از مهمترین و حساسترین محصولات استراتژیک غذایی میباشد.با در نظر گرفتن مراتب فوق میتوان به موضوع ورود پیدا کرد و این نکته را مدنظر قرار داد که گندم مهمترین محصول زراعی کشور و تولید بیشتر گندم به منزله استحکام زیرساختهای اساسی در بخش کشاورزی است. کشاورزی ایران با شاخص گندم سنجیده میشود و ارزیابی توفیق یا عدم توفیق برنامهها در این حوزه با معیار میزان تولید داخلی گندم کشور مورد ارزیابی قرار میگیرد. در شرایطی که جایگاه این محصول استراتژیک با ثبت رکورد خرید سالانه ۱۲ تن گندم از کشاورزان حفظ و تثبیت شده بود، شاهد آن هستیم که در سالهای اخیر تولید و به خصوص خرید این محصول به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده است به طوری که رقم ۱۲ میلیون تن خرید قبلی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به رقم بسیار نازل ۶/۲ میلیون تن در سال رسیده است.همانگونه که در صدر مقال آورده شد و همه کارشناسان و نخبگان و دانشگاهیان نیز بر آن موضوع معترفند، کاهش در میزان تولید گندم آرزو و دسیسه دشمنان نظام است و کاهش ۱۰ میلیونی در تولید این محصول علاوه بر این که نوعی عقبگرد از چشمانداز بیست ساله به شمار میآید، نظام اقتصادی کشور را با اخلال مواجه کرده و نارضایتیهای متعدد را در قشر کشاورزان به عنوان یکی از زحمتکشترین اقشار جامعه که پشتوانه های واقعی نظام هستند ایجاد میکند.در چنین شرایطی وزیر کشاورزی آمار تولید سالانه ۱۴ میلیون تن گندم را در حالی به عنوان گزارش عملکرد خود ارائه میدهند که سؤال اصلی کارشناسان و اهالی فن این است که اگر تولید گندم به ۱۴ میلیون تن در سال افزایش یافته است، چرا فقط ۶/۲ میلیون تن گندم خریداری شده و ۱۱ میلیون تن گندم تولید شده کجا نگهداری میشود؟ وزارت کشاورزی در پاسخ به این سؤال کارشناسان افزایش خود مصرفی، صادرات، قاچاق گندم و مصرف دام و طیور را مطرح کرده و اعلام کرده است که کاهش خرید گندم به دلیل افزایش عوامل چهارگانه فوق بوده است.بررسی دیدگاه کارشناسان فرمایشات وزیر محترم کشاورزی را رد میکند. کارشناسان معتقدند خود مصرفی موجب تعطیلی نانواییها در سطح روستاها میشود در حالی که هیچ گزارشی در این خصوص منتشر نگردیده است. آمار موجود در مرکز آمار ایران نشان میدهد صادرات گندم نه تنها تغییری نداشته بلکه در روندی معکوس، افتخار خودکفایی گندم که طی سالها و با هزار خون دل به دست آمده بود، به افسوسی و حسرتی از دست رفته و به واسطه قرار گرفتن در سراشیبی واردات ۹ میلیون گندم در سالهای گذشته، خسارتی قریب به ۱۷ هزار میلیارد تومان به منابع ملی وارد شده است بیآن که آقای خلیلیان در برابر وظایف شرعی و قانونی خود نسبت به نظام و مردم لب بجنبانند و در برابر بار سنگین امانتی که بر دوش دارند پاسخگو باشند.در خصوص قاچاق گندم نیز استدلال اهالی فن بر این فرض مشهود استوار است که برای قاچاق فقط یک میلیون تن گندم، به ۱۰۰ هزار کامیون نیاز است. در شرایطی که نهادهای امنیتی و نظامی در کمال هوشیاری سرکرده آمریکایی گروه تروریستی جندالله را از فراز آسمان بر زمین مینشانند و دنیایی را انگشت به دهان میکنند آیا ممکن است این مقدار گندم با کامیون از کشور قاچاق شود اما نهادهای امنیتی از آن بیخبر باشند؟در خصوص چهارمین عامل نیز کارشناسان حوزه کشاورزی معترفند که دام و طیور مستقیماً نمیتوانند گندم مصرف کنند و با محدودیتهای جدی در جیره غذایی مواجه هستند. برای حفظ سلامتی دام فقط میتوان درصد نا چیزی گندم در جیره دام بکار برد که برآوردها رقمی در حدود ۱۰۰ هزار تن در سال است ضمن این که بررسی خرید گندم توسط شرکتهای خوراک دام نیز تفاوت معنا داری نسبت به ۵ سال گذشته نشان نمیدهد.با در نظر گرفتن آنچه در سطور فوق آورده شد، متأسفانه طی ماههای گذشته از یک طرف شاهد اعتراض سیلوداران کشور بودهایم و از طرف دیگر آدرسهای اشتباه و گمراه کننده وزیر محترم که به امنیت غذایی کشور آسیب میرساند دولت را از اقدام عاجل برای حل مشکلات غافل میکند. مشکلاتی که نتیجه خود مصرفی و قاچاق و موضوعاتی از این دست نیست بلکه ریشه در ضعف مدیریت کلان این بخش در تأمین به موقع نهادهها، مبارزه با آفات و بیماریهای ترویج یافته تحقیقاتی و دهها عامل فنی دیگر دارد که بهرهوری و عملکرد در واحد سطح را کاهش داده است و آثار و تبعات کوتاه مدتش امروز دامن سیلو داران، فردا دامن کشاورزان و چند صباحی بعد دامن نظام اقتصادی حاکم بر بخش کشاورزی را خواهد گرفت.بدون هیچ گونه تردیدی روند نزولی تولید و فروش گندم محصول عملکرد مجموعهای است که آمارهایش نشان میدهد مدیریت کلان این بخش برنامهای برای افزایش تولید و صادرات گندم نداشتهاند و یا اگر هم برنامهای وجود داشته است، مسئولین محترم وزارت جهاد کشاورزی برنامهمحور نبودهاند و نتیجه این سوءمدیریتها رسیدن بخش کشاورزی در زمینه تولید و خرید گندم به جایگاه فعلی است که به نوعی عقبگرد نسبت به گذشته به حساب میآید و همین عقبگرد است که امروز یک چشم کشاورزان را به عنوان یکی از زحمتکش ترین اقشار جامعه اشکآگین و دیگر چشمشان را خونآلود کرده است.اگر توجه کنیم که گندم در سبد درآمد کشاورزان مهمترین جایگاه را دارد، آنوقت ما میمانیم و یک سوال و زمانی دراز برای تبدیل اقدامات کارشناسینشده و سوء مدیریتها به عدد و رقم و نوشتن پاسخی بر پای این پرسش مهم که عملکرد معکوس وزارت جهاد کشاورزی تا چه اندازه به این بخش آسیب زده و اعداد درشتی که بر پیشانی ماشینحساب نقش میبندند، چگونه، با گذشت چندین سال، به چه قیمتی و با تحمیل چقدر هزینه به بیتالمال پاک خواهند شد؟ |
↧
خودکفایی گندم: قوُت رو به موت
↧